«به آرامي آغاز به مردن ميكني اگر
اگر سفر نكني،
اگر چيزي نخواني،
اگر به اصوات زندگي گوش ندهي،
اگر از خودت قدرداني نكني
به آرامي آغاز به مردن ميكني
زماني كه خودباوري را در خودت بكشي،
وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند
به آرامي آغاز به مردن ميكني
اگر برده عادات خود شوي،
اگر هميشه از يك راه تكراري بروي ...
اگر روزمرگي را تغيير ندهي
اگر رنگهاي متفاوت به تن نكني،
يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكني
به آرامي آغاز به مردن مي كني
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سركش،
و از چيزهايي كه چشمانت را به درخشش وا ميدارند
و ضربان قلبت را تندترمي كنند،
دوري كني...
به آرامي آغاز به مردن مي كني
اگر هنگاميكه با شغلت، يا عشقت شاد نيستي،
آنرا عوض نكني
اگر براي مطمئن در نامطمئن خطر نكني
اگر وراي روياها نروي،
اگر به خودت اجازه ندهي
كه حداقل يكبار در تمام زندگيت
وراي مصلحت انديشي بروي .
امروز زندگي را آغاز كن!
امروز كاري بكن!
امروز مخاطره كن !
نگذار كه به آرامي بميري...
شادي را فراموش نكن.»
۳ نظر:
و به آرامی زندگی را تغییر میدهیم، آن گونه که میخواهیم.
چشم!!!!
همچین ییهو بمیرم که همه توو کف بمونن!!!
زنده باد... و درود بر شما براي اين پست زيبا
ارسال یک نظر