۱۲/۲۵/۱۳۸۱

زماني نسبت به مسائل ديني احساس خصومت شديدي مي كردم.ريشه خيلي از مسائلي كه باعث رنج و عذابم مي شد در خشونتها و بي عدالتيهاي توجيه شده در دين مي ديدم. مدتها طول كشيد تا فهميدم كه خشونتها و پرخاشگريها ريشه در شخصيت آدمها دارد و كمتر به افكارشان ارتباط پيدا مي كند.افكار و اعتقادات تنها شكل رفتار را تغيير مي دهد. و البته پر واضح است كه وقتي آدم پرخاشگر دستاويز خوبي هم در قوانين مذهبي پيدا مي كند ،آزادانه تر و بي پرواتر به اعمال خشونت مي پردازد. از آنطرف قضيه هم همه آن نيكيها و خوبيهائي كه از سر حسابگري وبه طمع باغ و ويلاي آن دنيا انجام ميشود همه اينها برايم غم انگيز است . تكليف همه چيز با پيش داوري مشخص شده. تنها چيزي كه اصلا اهميت ندارد ،درونيات و شخصيت آدمهاست.از اين همه تظاهر و دوروئي دلم مي گيرد. اي كاش گرايش به خوبي و زيبائي به خاطر ذات زيباي خودشان باشد .اي كاش.........دلم گرفته

هیچ نظری موجود نیست: