۳/۱۰/۱۳۸۶

Weekend
شنبه را
با تیغی از جنس بردباری
تکه تکه می کنم
و یک‌شنبه را
- بی هیچ درنگی ـ
می سوزانم با آه.
دوشنبه‌ی وحشی را
که در شیب تنهایی
رام می‌کنم با چند قطره آب شور،
دیگر برای کشتن سه‌شنبه
تیغی نیست، آبی نیست، آهی نیست،
مگر دعا.
و بعد
دیوانه‌وار بوسه می‌زنم
بر معبد دست‌های چهارشنبه
که از فرط همسایگی‌ات
بوی نور می دهند.
و این‌ها و این همه
تنها برای تو
ای نشسته در شب شتابناک آدینه!
مصطفی مستور

هیچ نظری موجود نیست: