۱۱/۱۸/۱۳۸۱

تا دست تو را به دست آرم
از كدامين كوه مي بايدم گذشت
تا بگذرم
از كدامين دريا مي بايدم گذشت
تا بگذرم
روزي كه اينچنين به زيبائي آغاز مي شود
به هنگامي كه من آخرين كلمات تاريك غمنا مه گذشته را
با شبي كه در گذر است
به فراموشي باد شبانه سپرده ام
از بزاي آن نيست كه در حسرت تو بگذرد
تو باد و شكوفه و ميوه اي ،اي همه فصول من
بر من چنان چون سالي بگذر
تا جاودانگي را آغاز كنم
شاملو

هیچ نظری موجود نیست: