۱/۳۰/۱۳۸۲

دوست من ،راز و رمز آرامشم را مي خواهي؟ راز و رمزي در بين نيست. شايد هم هست ،نمي دانم.ولي مي كوشم از آنچه كرده ام تا اين مختصر آرامش را به دست آورم ،برايت بگويم.
مي داني ، پيش از هر چيز لازم است كه خودت را بشناسي. با تمام نقاط ضعف و قوتت و تمامي گرايشات وجودت.كار بسيار مشكلي است و سر پايان نيز ندارد. شايد تو بتواني به تنهائي سر از هزار توي وجودت در آوري. ولي من شانس آن را داشته ام كه از راهنمائيهاي يك دوست بسيار فهيم و مهربان برخوردار باشم. دوستي كه با صبوري و تحملي فوق العاده ،در بحراني ترين شرايط دستم را گرفت و نرم نرمك بلندم كرد.
آنچه از آو آموختم را اگر بخواهي با گشاده دستي هر چه تمامتر در اختيارت خواهم گذاشت .شايد به كار تو نيز بيايد.
دوست من ،مهم است كه سعي كني در زندگي براي خودت يك نيمچه مرامي دست و پا كني. هر كسي را به حريم خصوصي خودت راه نده. سختي تنهائي را به جان بخر . تاب بياور و ايمان داشته باش كه اين تنهائي به آخر خواهد رسيد.
نياز است كه تمامي آنچه را كه به تو آموخته اند ،از نو بكاوي و از پيش داوري بپرهيزي. تا آنجائي كه ممكن است و خطر چنداني ندارد (خطر به زعم خودت) خودت تجربه كن و اصول اخلاقيت را خودت بنا كن .
گاهي حتي لازم مي شود كه كمي هم بي رحم باشي. بي رحم باش و نترس، لازم است. هيچوقت نمي تواني با همه اطرافيان خود رابطه خوبي داشته باشي. اين كه سهل است ، اگر پا در اين راه بگذاري ،به احتمال قوي آدمهاي زيادي را هم از دورو بر خودت خواهي پراند . اين هم اهميتي ندارد.
سالها پيش برادرم به من گفت:تو راهت را پيدا كن ،همراهت را در بين راه خواهي يافت. و اين حرفي بود كه من خودم به آن رسيدم .خودت مي داني كه من چقدر روابط محدودي دارم (با همان قوانين ياسا كه مي داني!) ولي با همين معدود دوستانم به عوالمي رسيده ام وصف ناپذير.
خيلي وقتها هم بريده ام و بي تابي كرده ام .به گمانم تا حدودي هم اجتناب ناپذير است . خصوصا براي آدمي مثل من كه ذاتا صبور و پيگير نيستم ،بلكه سعي مي كنم كه اينطور باشم.
همان دوست گرانقدري كه برايت گفتم هميشه مي گويد :براي تغيير كردن سه شرط اساسي لازم است. اول آنكه باهوش باشي ،دوم آنكه شخصيت انعطاف پذيري داشته باشي ،و سوم آنكه علاقمند باشي كه آدم بهتري شوي. بين خودمان باشد،من كه مي گويم با همين شرط سوم هم مي شود به جاهائي رسيد!

هیچ نظری موجود نیست: